چرا بعد از تو لبخندی به لب هایم نمی آید
چرا بعد از تو امیدی به دنیایم نمی آید
زمین را با خودت بردی زمان را با خودت بردی
دلم خوش بود به چشمی که تو آن را با خودت بردی
ویران شده ام بعد تو حیران چه کنم بعد تو
درمان نشود درد تو هرگز
ویران شده ام بعد تو حیران چه کنم بعد تو
درمان نشود درد تو هرگز
زیباترین جای جهان بود آغوش تو یک آسمان بود
این ماجرا یک امتحان بود تا
تا زنده هستم با تو هستم من پای رفتن را شکستم
در انتظار تو نشستم سوز زمستان را بفهمم
ویران شده ام بعد تو حیران چه کنم بعد تو
درمان نشود درد تو هرگز
ویران شده ام بعد تو حیران چه کنم بعد تو
درمان نشود درد تو هرگز
نظرات